نوار پیشرفت اسکرول

از اینجا بشنوید

#1 – چرا حریم شخصی به هیچ جامون نیست؟

میگن ما ایرانیا جامعه جمع گرایی هستیم . از قدیم همه تو هم بودیم و عادت داریم  از لحاظ فیزیکی به هم نزدیک باشیم  و این نشونه صمیمیت ما و نوع ارتباط اجتماعیمونه. اما فقط منم که حس می کنم دیگه این صمیمیت شده مزاحمت؟

همین ابتدا میخوام بگم این برنامه به هیچ عنوان یه برنامه روانشناسی نیست و قرار هم نیست انگیزه بخش باشه و هدفش ناله و شکایت نیست. سیاسی هم نیست. صرفا بررسی واقعیت تجربه های ما به عنوان آدم کنار همه.

مرور کردن این تجربه ها و شرایطی که تو این اپیزود مثال زده شده، با توجه به تجربه زندگی اکثریت ما ایرانیاست. یکیش خود من.

ما از بچگی اروم اروم پذیرفتیم که حالا ممکنه خیلی هم فضای اختصاصی واسه خودمون نداشته باشیم.  اگه دور سفره حتی توی مهمونی هم مینشستیم ممکن بود جوری کیپ تا کیپ بشینیم که بهم بچسبیم. توی مدرسه توی یه نیمکت 3 نفری می شستیم. یه جورایی بخاطر کمبود جا و  منابع سعی می کردیم کوچیکتر باشیم. کمتر باشیم. و حس خوبی هم داشته باشیم. چون تنها تعریفی هم بود که  از زندگی دیده بودیم. دور هم خوشحال. ظاهرا مشکلی هم نداشت. اما یه اتفاق پنهونی همونجاها داشت شکل می گرفت که ما خبر نداشتیم و بعدا مث یه انگل تمام وجودمون رو گرفت . بله تو همین دوران بود که تعریف ما از حریم داشت شکل می گرفت. و ما هم کاملا بی خبر……

حالا اصن حریم چی هست؟

شاید بشه اینجوری تعریفش کرد.حریم یعنی من به عنوان یه آدم دارای یه موجودیت اختصاصی هستم و صاحب یه سری چیزام که اگه بخوام اونا سالم بمونن و از بین نرن باید یه فضای اختصاصی و مشخص براش در نظر گرفته بشه.

برعکس حریمی که حیوونا برای خودشون میزار ن و نشون دهنده میزان زورشونه: حریم واسه ما آدما یه توافقه. و اساسش احترامه. یعنی اگه قبولش کنیم اروم اروم چون تمام دارایی هامون حفظ میشه تو این توافق، آدم های کامل تر و سالم تری میشیم. در نتیجه محیطی که توش دور هم جمع شدیم و داریم  زندگی می کنیم هم  با کیفیت تر میشه . اگه هم قبولش نکنیم گه کشیده میشه به اون محیط . البته که  همچنان میشه زندگی کرد ولی با شرایطی که دیگه نه تنها دلنشین نیست بلکه فوق العده ….ه و با جنگل فرقی نداره.

ما تو قوانین توافقی بین خودمون ادم ها، دنبال این هستیم کاری کنیم که در قبال هم، رفتارای حیوانی نداشته باشیم. واسه همین یه سری چیزها رو توافق می کنیم.

همونطور که گفتم حریم،  فضا دادن به چیزاییه که من صاحبشون هستم.حالا من صاحب چیا هستم؟

اولیش بدن منه. من صاحب یه بدنم. این بدن مث یه دستگاه الکترومغناطیسی تا یه شعاعی یه انرژی خاص داره تولید می کنه. هر کی اسمشو یه چیز میزاره. هاله. میدان مغناطیسی. میدان انرژی. خلاصه هر چی هست ولی وجود داره.

دومیش فکر  و باورای منه. من صاحب یه سری افکار و نظرای شخصی راجع به چیزای مختلف هستم. این یکی فیزیکی نیست. ولی خب اینم وجود داره. همیشه هم بهشون رجوع می کنم تا بر اساس اونا انتخاب های زندگیمو انجام بدم.

سومیش احساسات منه: با این بدن و این افکار که مخصوص خودمه یه سری احساسات به من دست میده و یه جورایی خلق و رفتارای منو تعریف می کنه.

چهارمیش دارایی های فیزیکی منه: خونه من. ماشین من و خلاصه هر  وسیله ای که مشخصا مال منه.

ممکنه یه سری بیان بگن که فلان اعتقاد میگه من نه این  بدنم نه این ذهنم و من با وسایلم هم تعریف نمیشم.  اصن منی وجد نداره.

خب این یه ایده آله. ولی واسه کسی که گرسنه ست صحبت بهشت، یه حرف نامفهومه.

خب این 4 تا دارایی که گفتم منو تو جامعه آدما تعریف می کنه. بدنم، افکارم، احساساتم و وسایلم. من این 4 مورد رو به عنوان کل خودم پذیرفتم. حالا همین 4 تا رو طبیعتا واسه هرکس دیگه ای که رو دوتا پاش وا میسته و اسمش آدمه هم باید بپذیرم.

اگه نپذیرم که خب این پادکست همینجا تمومه. باید برم سراغ یه روانشناسی روانکاوی چیزی و دلایل این که چرا خودمو یه ادم ولی بقیه رو یه مشت حیوون بی لیاقت، نمک نشناس و و حشی می بینم،  پیدا کنم. اما اگه بپذیرم پس وارد دنیای جدیدی میشم که بهش میگن رعایت حریم . یه لول جدید از ارتباط بین ادم ها.

خب ، رعایت حریم یعنی چی؟

یعنی هر چیزی که دارایی ماست رو نکنیم ، نمالونیم  ، نکشونیم ، نریزیم ، نزنیم ، نپاشیم ، فشار ندیم، نکوبونیم و خلاصه برخورد ندیم به دارایی های یکی دیگه. و همینطور دیگران این کار و در قبال دارای ما نکنن.

همیشه هر کدوم از ما تو هر برخورد اجتماعی داریم با دارایی های یکی دیگه روبرو میشیم و اگه در حال تمرین رعایت حریم هستیم، حالا دیگه با اون ادم قبلی که بودیم کمی فرق داریم. شروع می کنیم 4 تا دارایی طرف مقابل رو تشخیص بدیم. اما چطوری می تونیم بفهمیم به هیچ کدومش برخورد نکردیم و طرف بعد از روبرو شدن با ما همه چیش سالم موند.

این همون موضوعیه که اگر مهارت تشخیصش رو بهت نداده باشن و تو بدون اونا بزرگ شده باشی الان اصلا درکی ازش نداری که این 4 تا دارایی رو تشخیص بدی. تازه بعدش ترک این عادت قدیمی، از ترک هروئینم سخت تر خواهد بود.

قرار نیس تو این اپیزود راجع به جه جیزایی که صرفا تو مخمونه صحبت کنیم.

فقط می خوایم یه سری چیزا رو باز  و ساده کنیم.

رعایت حریم فیزیکی، فقط نچسبیدن در کون همدیگه نیست.

ریدن تو حریم فیزیکی  از صدایی که لازم نیست بشنوم،  بویی که من قرار نیست استشمام کنم یا نوری که من نگفتم تو فضای اختصاصیم بهم تابیده بشه ، تا خیلی موارد دیگه رو می تونه شامل بشه . خیلی وقت ها ما حریم رو رعایت نمی کنیم چون اولا اصلا نمی دونیم که اون حریم بوده و اگر هم زمانی آگاهی عمومی این رو گوشزد کنه حالا ممکنه چون قانونی مجبور نیستیم ، یا کونمون گشاده و یا همچنان دوست داریم دنیا باب میل رفتارای بی اعتنای ما باشه، ادامه میدیم به مالوندن به دارایی های بقیه.

البته خیلی وقتا هم حریم فیزیکی رو رعایت نمی کنیم چون صرفا احتیاج شدیدبه لمس فیزیکی کسی داریم که پکیچ هفتاد مرض روانی مختلف ممکنه شامل حالمون باشه که باز م جاش تو این اپیزود نیست.

در  نهایت حریم فیزیکی که همون بدن ما با همون چیزای نامرئی دورشه نباید بدون اجازه  و رضایت آگاهانه ما، توسط آدم دیگه ای بهش دست درازی بشه.

موارد دیگه حریم که همون فکر و احساساتن، اینا خیلی رعایت حریمشون پیچیده ست و اگه یه زمانی یه زمان خیلی دور ، بخوان کامل رعایت شن، فکر نمی کنم نیازی باشه به بهشت فکر کنیم و دنیا گلستون میشه.

اگه  تو یه فکر و عقیده خاصی داری نسبت به دنیا  مبارکت باشه. مال خودته و هرجا هم رفتی کسی نمی تونه بگه چرا اینجوری یا نه اینجوری نباش. این که زمانی هر نوع احساساتی داشتی، بدون هر جور فشار روانی می تونی ابراز کنی . و تمام اینا منوط به اینه که برای کیفیت فیزیکی و حریم شخصی دیگران مضر نباشه. اگه به کون لخت اعتقاد داری حالا نیای کونتو بمالی به شیشه خونه من. چون یادتون که هست قرار بوداین یه توافق باشه که همه با هم سازش کنیم . من راجع به ازادی فردی نمی خوام حرف بزنم. من صرفا اون دیوار نامرئی محافظ یعنی فضای شخصی سوژه صحبتمه.

و مورد چهارم: وسایل توئه:  اون گوشی مال توئه. این خونه هم همینطور. ماشین تو دارایی شخصیته، همینطور لباس توی تنت، دکور خونت و هر کوفت دیگه ای که شما می دونید مال خودتونه. به همین  سادگی . جدا از این که آدم های دیگه نمی تونن با دارایی شما جوری که خودشون دلشون میخواد رفتار کنید، حتی نمی تونن راجع بهش نظری بدن حتی سازنده و از این کس و شرا… مگر این که از شما اجاازه بگیرن. شاید همه بحث حریم شخصی به همین کلمه خلاصه بشه. اجازه. همونی که ما همیشه بعد مسائل و ماجراهای بگایی که با هم داریم همیشه از هم طلب می کنیم. خب قبلش اجازه می گرفتی

خب گفتیم که رعایت حریم چیه، اما قبل این که سعی کنیم بدونیم کجا چیو بهتره رعایت کنیم و چیکار کنیم و نکنیم؟  می خوام به دلایلی بپردازیم که چرا ما حریم به کیرمونم نیست؟

 اگر بیایم تو خودمون بررسیش کنیم یعنی تو جامعه ایرانی ،سرنخمون به چنتا دلیل می رسه:

اولیش:آموزش های اشتباهه:  تو دوران کوچیکی اونقدری که بهمون احترام به بزرگترو مهم بودن آداب این شکلی رو آموزش دادن اصلا هیچ وقت هیچ جا سیستماتیک آموزشی برای رعایت حریم دوطرفه آدم ها ندیدیم و اصلا تصویری از فاصله شخصی، فردیت و از این چیزا نداریم. فقط اون موقع ملاک اصلی، احترام همراه با ترس از کسی بود که صرفا انسان بزرگتر ی از ما بود و اگر این انسان،  پخمه ای با نیم کیلو گوه به جای مغز تو سرش هم بود،  حالا دیگه یه حریم زوری داشت که مجبور به رعایتش بودیم.

دومیش: اضطراب و حس رقابت تو فضاهای عمومیه

ازدحام جمعیت و محدودیت منابع (مثل صف‌های طولانی یا خیابان‌های شلوغ) می‌تونه حس رقابت را تقویت کند. این مسئله باعث می‌شود افراد به‌طور ناخودآگاه:

  • فاصله‌ها را کمتر کنند تا “نوبت” یا “فرصت” خود را از دست ندهند.
  • با نزدیک‌تر شدن به دیگران، سعی کنند زودتر به هدف خود برسند (مثلاً در صف یا هنگام سبقت گرفتن).

به جور شاش همیشگی داریم.

این رفتارها اغلب ناشی از اضطراب اجتماعی یا ترس از دست دادن فرصته. راجع به اینا بحث نمی کنیم  چون یه دنیای دیگه ست و کاربلد خودشو میخواد.

راستی گفتگو های ذهنی ما با خودمون قتی می خوایم حریممون رعایت بشه مادامی که حریم رو واسه دیگران رعایت نمی کنیم چیه؟

اگه من به تو توی صف نچسبم، به حقم نمی رسم. نمی دونم کی و کجا به این نتیجه رسیدم.

اما همین رو می دونم که نمیزارم تو از من رد شی یا فک کنی زرنگی. این که تو پیش خودت فک کنی زرنگی برای من خیلی سنگین تموم میشه و باعث سرشکستگی و خار شدن من میشه. پس هر وفت یه جا توی صف ایستادم مطمئن میشم هیچ فضایی بین من و نفر جلوم نمونده . همینطور بهت نزدیک میشم تا کاملا بیام تو فضای شخصی تو. جوری بهت نزدیکم که حتی صدای افکارت رو هم میشنوم. شاید کمتر از جد سانتیمتر فاصله بینمونه.و مدام چک می کنم که یه وقت این فضا زیاد نشه. اینطوری حس هوشیاری و بقا تو من تقویت میشه و حالم خوبه. مدام دارم تو این صف به خودم میگم تو زرنگی، حواست همش به دوروبرت هم باشه یه وقت کسی زرنگ بازی درنیاره. کارت عالیه همینطور پیش برو. درسته داری استرس می کشی و با این که همش داری چک می کنی وضغیتت رو بارم ممکنه یکی از راه برسه و تو رو نادیده بگیره. هولت بده کنار، بهت بی اعتنا باشه و از تو جلو بزنه. اون موقع دیگه نمی تونی خودت رو ببخشی. آخه پدر و مادرت و اون استاد مارکتینگ و فروشت و فلان کاسب بازار که رفیقته کلی راجع به این که باید زرنگ باشی بهت آموزش دادن. اگه احیانا فقط تو همین صف هم به کسی راه بدی،  تو کلا تو زندگیت دیگه هیچ گهی نیستی. این صف اصلا واسه چیه؟ دقیقا نمی دونم. میگن یه چیز رایگان میدن یا یه چیز ارزون. خلاصه یه چیزی می دن وگرنه که صف نمیشد. حتی مطمئن نیستم که چیزی که میدن رو دوست داشته باشم. درسته حس می کنم حتما یه دلیلی وجود داره که این همه ادم تو این صف ایستادن. اینا که همه نمی تونن احمق باشن. ولی بالاخره هر چی هست بهتر  از هیچیه. پس تحمل می کنم. اگه پشتی چسبید به من مادامی که خودم رو دارم می چسبونم به جلویی ، پشت سری خودم رو می شورم میزارم کنار تا بفهمه حریم یعنی چی.

صدای همهمه صحبت … ممم من دارم با تو صحبت می کنم ولیییی . . .  وقتی داری حرف می زنی من نمی تونم گوش کنم که تو دقیقا چی گفتی. اخه منتظرم که حرفت تموم شه تا من حرفای خودمو بزنم. خب راستشو بخوای حرف من مهم تره. اهمیتی نداره که تو یک جمبه 10 کلمه ای داری میگی یا یه پاراگراف 4 خطی. من دیگه نمی تونم صبر کنم  وباید حرف خودمو بزنم. جون ممکنه دیگه فرصتی پیش نیاد حرفمو بگم. حالا فوقش می پرم وسط صحبت تو و قطعش می کنم. حالا اگه صحبت تو قطع شه مگه چی میشه؟ ناراحت میشی؟ مگه چه اتفاقی افتاده؟ پولت رو که نخوردم. فقط حرفتو قطع میکنم. حالا مثلا قطع شه چرا باید ناراحت بشی. بیشتر که فکر می کنم اصن حق نداری ناراحت بشی پس خفه شو و به حرف مهم من گوش کن.

صدای ترافیک … ممم چقدر ترافیکه . مردم چی میخوان که همه ریختن بیرون؟چرا همه ماشین شخصی اوردن بیرون؟ خب من فرق دارم. من باید راحت باشم چون حقمه. در ضمن کار واجب دارم . اما مطمئنم نصف اینا کار واجب ندارن. از کجا مطمئنم؟ اصلان مگه مهمه؟ مگه این ادمای غریبه مهمن؟ من که حسی نسبت بهشون ندارم. مثل وحشیا هم رانندگی میکنن. این گاوو ببین داره دنده عقب میاد تو من.  اونقدر  گرفتن روم و بهشون گفتم هوش کره خر که دیگه خسته شدم. مردم چرا مث حیوونا رانندگی می کنن.  اوه خروجی رو رد کردم. حالا باید کلی برم جلو تا دور بزنم. ولش کن یه لخظه همین  جا وایمیستم وهمین 50 متر رو دنده عقب می گیرم. خب بابا چته خب می بینی که دارم میام برو اونور دیگه گوساله….

حالا مث یه قربانی آلزایمر مدام از خودمون میپرسیم پس چرا هیچ کس شعور نداره و مدام می مالونه و این 4 تا چیز ما رو له و لورده کرده؟ غافل از این که خود ما هم یکی از  هموناییم. از این که مدام خودمون داریم می میالونیم و می کوبونیم و می رینیم تو دارایی های انسان های دیگه آمار دقیقی در دست نداریم.

صد البته تعداد خیلی زیادی از ما ایرانی ها هم هستیم که از بچگی این 4 تا داراییمون رو بهمون یاد دادن. و همینطور نمالوندن به دارایی مردم رو. این دسته همیشه در حال رعایت کردن هستن و دیدنشون مثل دیدن یه فرشته از یه دنیای دیگه ست. حریم می تونه یه تظاهر باشه اگر که دیر یادش بگیری ولی اگر از سن پایین یه عادت ناخودآگاه برات بشه واقعا تو رو یه انسان متفاوت و درخشان می کنه. بریم برای مرور ادامه دلایل  بلد نبودن و رعایت نکردن حریم و فضای شخصی توسط ما ادما

سومیش عدم وجود فضای کافیه

فضاهای عمومی و زیرساخت‌ها تو ایران معمولاً با تراکم جمعیت همخونی ندارن. این کمبود فضای فیزیکی باعث می‌شود:

  • افراد مجبور شوند به‌طور غیرارادی نزدیک‌تر به یکدیگر قرار بگیرند.

تو این حالت که یکی از زشت ترین موارد ریدن به حریم شخصی همدیگه ست، ما تا دسته میریم تو فضای دارایی همدیگه و به هیچ عنوان از این قضیه ناراحت نیستیم چون هممون داریم این کار رو می کنیم و زشتیش به چشم نمیاد. مادامی که هر چقدر هم به ظاهر عادی باشه اما همشه و هر لحظه به صورت ناخودآگاه داره ما رو عذاب میده.

چهارمیش:  روانشناسی رفتارهای گروهیه

تو محیط‌های شلوغ، اثر گله‌ای یا رفتارهای گروهی تقویت می‌شود: کاری که این اثر گله ای با ما کرده چنگیز با ایران نکرده.

  • وقتی افراد زیادی رفتار مشابهی (مثل نزدیکی بیش از حد) نشان می‌دهند، افراد جدید نیز به‌طور ناخودآگاه این رفتار را تکرار می‌کنند.
  • این رفتارها اغلب بدون تأمل یا آگاهی کامل اتفاق می‌افتد و در بلندمدت به یک عادت اجتماعی تبدیل می‌شود.

پنجمیش تأثیر مسائل اقتصادی و استرس‌های روزمره

مشکلات اقتصادی و استرس‌های روزمره نیز می‌توانند نقش مؤثری داشته باشند. در چنین شرایطی:

  • حساسیت نسبت به حریم شخصی کاهش می‌یابد، زیرا افراد بیشتر روی نیازهای فوری و ضروری خود متمرکزند.
  • فشارهای روانی ممکن است توانایی افراد در کنترل رفتارهایشان را کاهش دهد، و آنها به رفتارهای غریزی‌تر (مثل نزدیکی یا عجله) روی بیاورند.
  • عادی شدن رفتارهای نادرست در جامعه و کمبود بازخورد منفی برای چنین رفتارهایی. خیلی ارزش واقعی و معنی حریم رو کم رنگ می کنه.

شیشمیش تأثیرات فرهنگ خیلی دور و قدیمیه

تو تاریخ ایران، فرهنگ بازار و فضاهای جمعی نقش مهمی در زندگی روزمره مردم داشته‌اند. این فضاها معمولاً شلوغ و پر ازدحام بوده‌اند و فاصله‌های شخصی محدود بوده است. چنین الگوهایی ممکن است به مرور زمان در ناخودآگاه فرهنگی مردم تثبیت شده باشند.

حالا چجوری میشه این الگوها را تغییر داد؟

برای بهبود این وضعیت، باید از چند جنبه عمل کرد:

  1. به خودمون آموزش و بعد با رفتارفردیمون به دیگران نشون بدیم که دنیا می تونه خیلی با کیفیت تر باشه زمانی که برای هم حریم  کامل قایل میشیم و به هم حس امنیت کامل قیزیکی و روانی میدیم.
  2. آگاهی‌رسان تو مرحله بعدیه که : از طریق رسانه‌ها، مدارس، و خانواده‌ها، اهمیت حریم شخصی و فاصله اجتماعی آموزش داده شود.
  3. باید امیدوار باشیم با تکرار یه سری رقتارهای جدید که مدام حفظ حریم رونشون میده باعث ایجاد نیاز به : بهبود فضاهای عمومی و کاهش تراکم جمعیت در فضاهای شهری بشیم. این چیزیه که بعد از ایجاد حریم تو فضاهای کوچیک تو مرحله بعدی تو  ناخودآگاه جمعی به صورت نیاز حس میشه
  4. ترویج فرهنگ احترام متقابل: کمپین‌های اجتماعی برای یادآوری احترام به دارایی های دیگران. لازم نیست تو بوق و کرنا کنیم. اما الگوی رفتاری باشیم. بدون هیچ انتظاری. اگر زمانی از حفظ حریم بقیه انتظار متقابل داشته باشیم هیچ وقت این انگل فراگیر از ناخودآگاه نژاد ما بیرون نمیره. پس مجبوریم یه طرفه رعایتش کنیم تا عمل ما بتونه حتی یک نفر رو شبیه به خودمون کنه و همینطور  پیش بره.
  5. و در نهایت  اگه حفظ حریم دارایی های یه انسان با جزییات منطقی اگه یه قانون بشه، اونوقته که سرعت تغییر باورنکردنی میشه . یادمون باشه ما تا همین چند سال پیش 6 نفری تو یه تاکسی می نشستیم. تغییرش سریع بود چون یه قانون شد.

حریم واقعا مثل غذا حیاتیه. داشتن حس  یه آدم کامل بودنه که باعث میشه شما تو زندگیتون بتونید قدم بردارید و رعایت حریم همین حس رو در شما زنده نگه میداره. پس لازمه که همیشه از این دارایی آدمای دیگه و خودمون اگاه باشیم. حتی اگه طرف مقابل بهش اگاه نیست. حریم مث هوا می مونه . حتی اگه متوجه ش نباشی اما هست و واقعیه .